در این کتاب آمده است: هنری و آیدا، دو دایناسور گیاهخوار بودند که در یک مزرعه زیبا زندگی میکردند. آن دو روزهای خیلی شادی را پشت سر میگذاشتند چون قرار بود که به زودی بچههایشان از تخم بیرون بیایند و خانواده آنها کامل شود. سرانجام یک روز تخمها شکستند و فرزندان هنری و آیدا به دنیا آمدند. دو پسر و یک دختر به نامهای باک، لیبی و آرلو که هر سه دوست داشتنی بودند. روزها گذشت و باک، لیبی و آرلو کمکم بزرگ شدند. آنها دیگر میتوانستند به والدین خود کمک کنند، اما آرلوی کوچک هنوز نتوانسته بود کاری مهم انجام دهد. به همین خاطر یک شب هنری برای او وظیفهی تازهای پیدا کرد. وظیفهای که آرلو را با اتفاقات هیجانانگیزی مواجه کرد.